بیمار


سکته مغزی و تمرینات ورزشی

سكته مغزي هنگامي رخ مي دهد كه جريان خون يك ناحيه از مغز با مانع روبه رو شده ودر نتيجه عملكرد مغز براي حدود 24ساعت و يا بيشتر از دست مي رود ويا حتي منجر به مرگ مي شود.

بيشترين عامل سكته (87%) ايسكميك ( كم خوني موضعي ) هستند كه به دليل وجود ترمبوز يا آمبولي بوجود آمده و فقط 10% به دليل پارگي يك رگ در مغز و خونريزي درون بافت مغزي و مايع مغزي – نخاعي است.

تا سن 74 سالگي مردان 1.25تا 1.5 برابر بيشتر از زنان دچار سكته مي شوند و بعد از اين سن شيوع آن بين دو جنس يكسان است . عوامل خطر ساز قابل تغيير در سكته مغزي شامل فشار خون بالا ( اصلي ترين عامل ) كلسترول بالا، سيگار ( افزايش دو برابري خطر) ، ديابت، بيماري هاي قلبي- عروقي، انقباض نا منظم عروق ، سندروم هاي متابوليسمي، رژیم غذايي نامطلوب ، عدم فعاليت جسمي و الكل است. TIAبه سكته ناقص گفته مي شود که همان علائم سكته اصلي رادارد ولي باعث آسيب طولاني مدت نمي شود.

ناتوانايي هاي جسمي ناشي از سكته :

فلج يا مشكلات كنترل حركتي

فلج مشكل مشترك همه بيماران است . سمت مخالف قسمت آسيب ديده در مغز دچار فلج شده و ممكن است صورت، يك دست وپا و يا تمام يك سمت بدن را شامل شネد.

آسيب ديدگي در قسمت پائين مغز يا مخچه منجر به مشكلات حركتي شده كه آتاکسی گفته مي شود كه موجب ناتواني در پوسچر، راه رفتن و تعادل است.

اختلالات حسي مربوط به درد

اين افراد ممكن است حس درد، گرما، وضعيت و حس لامسه را از دست بدهند.

مشكل در فهم و كاربرد زبان aphasia: تقريبا4/1 بيماران در توانايي هاي كلامي مشكل دارند در صحبت كردن، نوشتن، فهم گفتار و نوشتار ديگران.

مشكل در فكر كردن و مشكل حافظه : حافظه كوتاه مدت و دامنه توجه كاهش پيدا مي كند.

اختلالات احساسي : ترس، اضطراب، پريشاني، عصبانيت، ناراحتي، غم واندوه، به دليل كاهش توانايي جسمي و روحي بوجود مي آيد.

تاثير بروي پاسخ به تمرين :

به طور كلي ظرفيت عملكردي افرادي كه دچار TBIيا سكته شده اند پايين است .پس از سكته اكسيژن مصرفي زير بيشينه افزايش و حداكثر اكسيژن مصرفي كاهش پيدا مي كند VO2peak

آن ها تقريبا نصف افراد هم سنشان است.

بعد از TBI ظرفيت هوازي عموما 67% تا74% پايين تراز سطح قابل پيش بيني بر اساس قد وسن است.واكنش قلبي و عملكرᆵ ورزشي ناقص در اين افراد ممكن است به دليل عدم عملكرد حركتي به دنبال ضربه ي مغزي باشد . فقط 20تا34% از اين افراد مي توانند به 85% حداكثر ضربان قلب متناسب خود برسند . به دليل ارتباط ناتواني هاي جسمي، بيماران TBI ضربان قلب زير بيشينه بالاتري در ازمون دوچرخه ثابت در مقايسه با گروه كنترل هم سن خودشان دارند.

حتي با حداقل يا بدون هيچ ناتواني جسمي واكنش به ورزش و تمرين به طور معني داري كم اثر است كه به وسيله شاخص هاي VE/Vo2 زير بيشينه، نبض اكسيژن، حداكثر ضربان قلب، Vo2 و VE تعيين مي شود.

در افرادي كه ازضربه مغزي يا سكته جان سالナ به در مي برند مشكلات عملكردي نظير سخت نفس كشيدن همراه با تقلا، خستگي سريعتر به ميزان 2.5برابر، كاهش كارايي در فعاليت هاي حركتي و فعاليت هاي روزانه ديده مي شود. آن ها به روش زندگي نشسته روي مي آورند ودر نتيجه به مشكلات ثانويه ديگري دچار مي شوند.

خستگي و كاهش استقامت نتايج عملي معني داري دارند مثل پتانسيل كاهش بازدهي شغلي.

تاثيرتمرينات ورزشي:

سكته دوباره و بيماري عروق كرونري (CAD) منجر به مرگ مي شود. اما اخيرا تحقيقات ثابت كرده است كه ورزش به تنهايي تا حدود 20%‌‌ِ يا بيشتر مي تواند باعث كاهش مرگ و مير شود.

بعد از سكته تمرينات با دوچرخه پايي به ميزان60% Vo2peak را بهبود بخشيده و تمرين با تردميل حداكثر مصرف اكسيژن ، واكنش به فشار كار، فشار خون، ضربان قلب استراحت و سطح كلسترول را نيز بهبود بخشيده است. تمرين پس از سكته با افزايش سرعت راه رفتن كاهش كمكي گردش و بهبود عملكرد حركتي رابطه دارد.

تمرينات ورزشي خاص موجب كاهش فوايد تمرين مي شوند مثلا تمرينات هوازي، راه رفتن و آمادگي بدني را بهبود مي بخشد اما در بهبود فعاليت هاي روزانه ي زندگي تاثير ندارد . انجمن قلب آمريكا تمرينات كششي ، انᄍᄋاف ، تعادل و هماهنگي را 2يا3 بار در هفته پيشنهاد مي كند. بعد از سكته، ضعف عضلاني به وجود مي آيد كه تمرينات مقاومتي سبك 2يا3 روز در هفته موثر است. پس از سكته تمرينات مقاومتي به بهبود در انجام فعاليت هاي روزانه و افزايش سرعت و مسافت راه رفتن بستگي دارد. نظارت لازم بايد انجام شود تا ازبيش تمريني جلوگيري شود، بيش تمريني در يك تحقيق كه تمرين راه رفتن وقدرتي را مورد مطالعه قرارداده است به عنوان يك عامل آسيب رسان شناخته شده است. در حالي كه اكثر بيماران ضربه ي مغزي جوان هستند ظرفيت جسماني و استقامتي آن ها به شدت با آسيب به چند سيستم كاهش يافته است. ورزش به طور معني داري Vo2peak フ استقامت و قدرت عضلاني را در اين بيماران به خاطر افزايش استقلال، تحرك كار آمدترو بهبود فعاليت هاي شغلي افزايش مي دهد. به علاوه افرادي كه بعد از ضربه مغزي ورزش كردند عموما افسردگي و علائم cognitive كمتري را گزارش كرده اند.

پيشنهاداتي براي آزمون هاي ورزشي:

به دليل اين كه بسياري از بيماران در معرض خطر بيماري هاي قلبي- عروقي قرار دارند آزمون هاي ورزشي آنها بايد تحت نظارت يك پزشك باشد و با يك ECG 12 دريچه اي بررسي شوند. حدنهايي آزمون ورزشي براي اين بيماران همان مقداري است كه براي بيماراني با ريسك بالا و كسانハ كه مبتلا و يا مشكوك به CAD هستند در نظر گرفته مي شوند. آزمون هاي ورزشي در افرادي كه به مشكلات عصبي دچار شده اند سخت تر از افراد سالم است. به همين دليل دستورالعمل انجام تست هاي خاص بايد با تاكيد(احتياط) بيشتر پيش از اجراي يك آزمون ورزشي روي يك فرد با مشكل عصبي باشد. حالت آزمون بستگي به شدت ناتواني جسمي دارد.

دوچرخه ثابت پايي :

اگر تعادل نشستن روي صندلي دوچرخه حفظ شود از يك دوچرخه پايي استاندارد مي توان استفاده كرد. روش صعودي با افزايش بار كار از 5 تا 10 يا 20w/min مي توان استفاده كرد.

دوچرخه هاي نيمه خوابيده در مواردي كه تعادل وجود ندارد بكار مي رود با تغيير روش هاي ارزيابي Vo2peak كاهش ميزان كار انجام شده روي دستگاه هاي نيمه خوابيده اصلاح مي شود. روش آزمون بايد بر اساس ميزان قدرت مشخص شود. سرعت پدا ل rpm 50 و يك شروع با توان خروجي w20 باw 20 افزايش در هر مرحله پيشنهاد مي شود.

ترد ميل :

افرادي كه حداقل مشكل حركتي ، تعادل ايستا كافي و تحرك مستقل را دارند آزمون تردميل با پروتكل بالك مناسب است . تردميل بايد قابليت شروع سرعت از صفر را داشته باشد تا از تغييرات ناگهاني سرعت اجتناب شده و مانᄒᄍ از افتادن شود.

افرادي كه ضعيف يا بدون تحرك هستند وتعادل ندارند روي تردميل در خطر هستند . آزمون تردميل مي تواند با استفاده از سيستم هاي كنترلي براي جلوگيري از افتادن يا براي حفا ظت از قسمتي از بدن استفاده شود. سرعت تردميل تا جايي كه براي آن ها مناسب باشد بايد كاهش پيدا كند.

هزينه انرژي در يك ميزان كار خا ص 55 % تا 64 % بيشتر از فردي است كه سكته نكرده است. پروتكل تمريني با افزايش تدريجي شدت تمرين مثل نيوتن – بالك يا بالك اصلاح شده، بايد با افزايش 0.5 تا 2Mets درهر3دقيقه بكار رود.

تركハب دوچرخه كارسنج دست وپا :

اگر ضعف عضلاني يا اسپاسم عضلات اندام متاثر از سكته با پدال زدن در تست دوچرخه كارسنج پا تداخل ايجاد كند و استفاده از پاي سالم در دست يابي به ميزان كار مناسب براي تاثير روي قلب غير ممكن است تركيب دوچرخه دست- پا مفيد است. آزمون دهندگان ميتوانند فقط از اندام هاي سالم ويا در حالت كمك به اندام هاي ناسالم در صورتي كه ضعف يا اسپاسم اندام ناسالم مداخله ايجاد نكند انجام دهند. روش تناوبي براي پيشگيري از خستگي عضلات دست ها پيشنهاد مي شود.

پله:

پله سᄃز مكانيكي يا پله كوهنوردي وسيله ديگري براي تست ورزش هستند.

پروتكل پيشنهادي با 25 پله در دقيقه شروع شده و با افزايش 7 پله در هر دقيقه ادامه پيدا مي كند. براي تنظيم جاي پا ممكن است به كمك نياز باشد. روش ديگر تركيب تمرين دست و پا در پله ساز نشسته به عمل متقابل بازوي اهرم است. بعضي از مدل ها يك صندلي با تكيه گاه كمربند براي حفاظت اضافي از تنه دارد. بعضي از صندلي ها گردان هستند و در مقابل براي پرونيت بودن وضعيت ساعد در بيشتر كارسنج ها يك گيره براي نگه داري ساعد در وضعيت پرون و سوپاين دارند. اين و.ضعيت طبيعي براي بيمار راحت تر است چون دامنه حركتي ᄆᄃ محدود مي كند و به حفظ وضعيت راست تنه كمك مي كند. در نهايت به جاي پدال ترمز قديمي، صفحه پا تمام كف پا را با افزايش لبه خارجي و پشتي حفاظت مي كند و بند ركاب جاي پا را حفظ مي كند.

اصلاح تجهيزا ت ورزشي:

تجهيزات ورزشي ممكن است براي حل مشكلات حركتي بيماران تنظيم شوند. يك پشتي وسيع مي تواند به يك كارسنج ايستاده اضافه شود تا مشكل تعادل را اصلاح كند. كمربند صندلي و سينه استحكام تنه را افزايش مي دهد. يك بند يا دستكش يا باند ACE براي محكم كردن دست يا پا روي پدا ل كار سنج بكار مي رود. بسياري از محصولات ديگر به طور ᆰجاري در دسترس هست تا متناسب با نيازهاي خاص بيمار استفاده شود اگر از بند استفاده كنيم بايد بيمار را تحت كنترل و نظارت دقيق قرار دهيم زيرا اگر به طور ناگهاني سقوط كرد نمي تواند دست و پايش را حركت بدهد و مانع از افتادنش شود. بالاخره يك چارپايه براي بالا رفتن و پايين آمدن نياز است بيمار بايد باپاي سالم روي چارپايه پا بگذارد وبا پاي ناسالم پايين بيايد.

آزمون قدرت عضلاني:

قدرت عضلاني با استفاده از دينامومترهاي كامپيوتري اندازه گيري مي شود(سايبكس، بايودكس،…) يك دينامومتر دستي براي اندازه گيري مقدار مقاومتي ، در هنگام حفظ وضعيت آزمون بكار ميرود. پايايي اندازه گيري قدرت ممكن است با عدم توانايي براي مجزا كردن حركات مفصل تحت تاثير قرار بگيرد.

آزمون انعطاف:

انعطاف به طور خاص مهمترين جزء آمادگي جسماني است كه بايد هم بعد ازCVA وهم بعد از ضربه مغزي تست شود. اخيرا ثابت شده كه 80% سكته اي ها در دهه 60 ،70،80 زندگي وقتي كه التهاب مفصل(آرتريت) در بين آنها شايع است قرار دارند. به دنبال ضربه مغزي احتمالا دامنه حركتي به دليل ضربه به مفاصل كه ممكن است همراه با ضربه مغزي وارد شده باشد، ويا به دليل كاهش تحرك در طول مراᆳل حاد دوره بهبودي و احتمال افزايش استخوان سازي وجود داشته باشد محدود مي شود. سكته مغزي مي تواند باعث ضعف يا اسپاسم عضلاني شده كه هر دو دامنه حركت مفصل را كاهش مي دهد. براي اندازه گيري دامنه حركتي از يك گونيا متر دستي مي توان استفاده كرد.

آزمون استقامت :

استقامت مي تواند با 6يا 12 دقيقه راه رفتن اندازه گيري شود.

آزمون هاي عصبي – عضلاني:

آزمون هاي عصبي – عضلاني شامل تحليل راه رفتن ، شاخص تعادل برگ ، انعطاف فانكشنال ( عملكردي)،ابزار ارزيᄃبي تينتي و شاخص نجات يا فتگان NIH، ميباشد.

در زير مواردي كه بايد براي تست هاي ورزشي به طور خاص در نظر گرفت، آمده است:

بسياري از بيماران كه مبتلا به CVA هستند تحت درمان فشار خون وبيماري هاي قلبي – عروقي قرار دارند.

بيماراني كه انقباض اضافي عضلاني دارند ممكن است از داروهاي كاهش دهنده تن عضلاني استفاده مي كنند.

آرتريت در بيمارانCVA شايع است.

كنترل حركتي كاهش يافته يك اندام شايد ضروري است از دست يا پاي سالم براي دوچرخه كارسنج استفاده كنيد.

يك وسيله ورزشي ممكن است نياز باشد كه تغييراتي داده شود مثلا از بند براي بستن دست ها و پاها استفاده كنيد.

بيماران CVA ممكن است در خطر بيماري ها قلبي – عروقي نيز باشند، ارزيابي دقيقECG بسيار ضروري است.

ممكن است حس آنها ضعيف شده باشد. بنابراين مراقبت ويژه براي پيشگيري ازآسيب ضروري است.

بيمارانCVA ممكن است به بيماري عروق محيطي هم مبتلا باشند كه توانايي آن ها را در حركت و جنبش كاهش مي دهد.

توصيه هايي براي برنامه تمرين:

انجمن قلب آمريكا تمرينات استقامتي را براي افراد با آسيب مغزي پيشنهاد و اسنادي را ذكر مي كند كه منفعت فيزيولوژيكي، روانشناسي و عملكردي آن را نشان مي دهد. گرچه هردو جمعيت سكته مغزي و ضربه مغزي شرايط يكساني دارند بعضي از تمرينات كه در نظرگرفته مي شود براي هر گروه متفاوت است. اكثريت سكته كرده ها پير هستند و مشكلات حركتي ديگري نظير، استئوآرتريت و بيماري هاي قلبي – عروقي كه علاوه بر سكته، فعاليت را بيش از پيش محدود مي كند دارند. كارشناسان يك روش تمرين ورزشي 3 سطحي ماهانه و سالانه بعد از شروع بيماري پيشنهاد مي كنند. سريعا بعد از سكته هدف از تمرين بازگشت به عملكرد است. هدف مرحله دوم كاهش خطر سكته هاي بعدي و بيماري قلبي – عروقي با تاثير گذاشتن روي غلظت گلوكز، كاヌش ネزن، فشار خون و كنترل سطح كلسترل خون است. هدف مرحله سوم بهبود آمادگي هوازي و كاهش خطر سكته با 20تا60 دقيقه تمرين 3تا 7 روز در هفته است. مدت تمرين مي تواند به10 دقيقه اينتروال تقسيم شود.

تمرينات هوازي :

يك برنامه هوازي مناسب چندين ريسك فاكتور مرتبط با شاخص هاي سكته را با كاهش فشار خون، افزايش تنظيم گلوكز، بهبود كلسترول خون و كاهش چربي بدن تغيير مي دهد.روش تمرين به توانايي فردي بستگي دارد اما روش هاي مختلفي كه براي آزمون هاي ورزشي شرح داده شده مي تواند براي برنامه هاي تمريني استفاده شود.

بعلاوه اگر امنيت كافي براي بيمار فراهم شود تمرينات استقامتي در يك استخر توانبخشي يا مناسب مي تواند انجام شود. قانون بويانسي كمك مي كند تا عضو حركت كند و راه رفتن كه ممكن است در خشكي مشكل باشد ساده شود. براي كساني كه بيماري قلبي- عروقي دارند مراقب تغييرات نبض، فشار خون و حالت بيمار در واكنش به تغييرات عمق غوطه وري باشيد.

به طور كلي عملكرد قلب با افزايش حجم ضربه اي ويا برون ده قلبي در حالي كه ضربان قلب براثر غوطه وري در آب يا كم شده و يا ثابت شده است بهتر مي شود. اگرچه كساني كه مشكلات تنفسي دارند به خاطر افزايش فشار خارجي ネ مقاومت در مقابل عمل دم ويا افرادي كه بي نظمي در كار بطن چپ دارند در نتيجه افزايش فشار در مقابل پرشدن بطن چپ مشكلاتي خواهند داشت.بعلاوه تحمل غوطه وري موجب تغيير سطح هورمون و ادرار زياد مي شود. تناوت پيشنهادي 3تا5 روزدر هفته است.شدت تمرين و طول آن بستگي به سطح آمادگي جسماني اوليه فرد دارد.در اشخاص بسيار غير آماده شدت تمرين ممكن نياز باشد تا در شروع معادل 40 تا 50%‌ّ vo2max باشد. در شروع تمرينات متناوب ممكن است نياز باشد تا اينكه بيمار بتواند تمرينات هماهنگ براي 12 دقيقه مداوم انجام دهد.هدف بايد حداقل 20 دقيقه فعاليت هوازي در روز باشد. وقتي شدت افزايش پيدا مي كند طول زماニ باハد به تدريج زياد شودتا فرد بتواند يك جلسه تمرين معادل با هزينه انرژي 300kca كامل كند. وضيت قلبي – عروقي با كمك پيش آزمون در حال كار،1 دقيقه ضربان قلب بازگشت به حالت اوليه بايد اندازه گيري شود.

تمرينات قدرتي:

ثابت شده است كه تمرينات مقاومتي براي ضربه مغزي وسكته بي خطرو موثر است. تمرينات مقاومتي 3بار در هفته بايد انجام شود تا هرگونه ضعف عضلاني را كه در هنگام ارزيابي آمادگي جسمانب مشخص شده برطرف شود. افراد با مشكلات عصب با اصلاح وضعيت بدني اوليه و بازگشت سريع قدرت براي پيكار با عدم تعادل مشكل خواهند داᄡت.بنابراين بعضي ازوضعيت ها كه عموما براي تمرينات با وزنه گرفته مي شود بايد اصلاح شود. براي مثال، تمرين قدرتي براي دست ها با دمبل در حالت اگر بيمار روي صندلي بنشيند وبا يك كمربند محكم حمايت شود يا روي يك دستگاه كه وزنه ها را حمايت مي كند انجام شود ايمن تراست هرتكرار بايد به آهستگي بدون حبس نفس انجام شود.

تمرينات انعطاف پذيري :

روشهاي متفاوتي مي تواند به طور روزانه براي بهبودي انعطاف مفاصل،عضلات،بافتهاي نرم، بعد از سكته وضربه مغزي انجام شود.صرف نظراز روش انجام،كشش يا وضعيت طولاني بدون سريع طول عضلات خطرناك است. حركات بالستيك خطر آسيب به بافت را افزايش مي دهد. انقباض عضلاني همراه با ريلكسيشن در صورتي كه بيمار بتواند بفهمد دستورالعمل هارا درست اجرا كند مي تواند بكار رود. كشش غير فعال طولاني مدت با بريس يا اسپيلينت در طول شب مي تواند حاصل شود.

محيط تمرين :

بعد از ضربه مغزي وقتي كه مناسب ترين محيط را براي تمرين انتخاب مي كنيد يك نفر بايد فاكتورهاي رفتاري را در نظر بگيرد (مثل بدون فكر كردن،تمايل به بروز خشم،عدم تصميم گيري،عدم درك جهت ها).يك فردي كه به عدم تصميم گيري مبتلاست بايد تحت مراقبت شدハد باشد ،در حالي كه فردي خشمش را بيرون مي ريزد در كار هاي گروهي موفق نيست.يك فردي كه به راحتي آشفته مي شود يا نااميد مي شود يا به شدت حواسش پرت مي شود بايد برنامه ريزي كرد تا در يك زمان آرام يا دريك محيط كمتر آشفته تمرين كند.بيماري كه ابتكار ندارد ممكن است در كار گروه موفق تر باشد.

ملاحظات عمومي تمرين :

افسردگي و بي علاقگي در پي سكته وضربه مغزي رايج است و با اضافه كردن يك برنامه تمريني طولاني مدت تداخل پيدا مي كند.پس از سكته مغزي نقصان ادراك مثل از دست رفتن حافظه و كندي فرآيندها به همان اندازه بيماري هاي رفتاري شامل عمل بدون فكر(impulsive)،آشفتگي و labiality ممكن است . با توانايي دنبال كردن دستورالعمل هاي آزمون و تمرين تداخل پيدا كند.

درگيري لوب پيشاني مي تواند در نتيجه نبود،ابتكار،بي انگيزگي،نااميدي. بازدارندگي ونقص در عملكرد cognitiv بالاتر باشد آسيب به لوب گيجگاهي ممكن است موجب ممانعت از يادگيري جديد، حافظه ناقص ودر نتيجه طغيان خشネنت باشد.درگيري نواحي پيوسته قشر مغزي باعث مشكلاتي نظير تصور صحنه هاي بيروني بي ربط با داده هاي ورودي از محيط اطراف و تمركز روي نقاط مهم . وجود عدم توانايي در تكلم،آشفتگي ذهني،ياapavaxia (يا تركيبي از اينها) با توانايي مهم و دنبال كردن دستورالعمل هاي آزمون ورزشي يا جلسات تمريني تداخل ايجاد مي كند. اين ناتوانايي ها با تكرار تمرينات cognitive، كنترل رفتار و دارو بر طرف مي شود. نظارت دقيق، روش هاي متفاوت و تغيير محيط تا ورزش در يك زمان و مكان آرام مورد نياز بيماران ضربه مغزي اجرا شود. در افراد مبتلابه سكته و ضربه مغزي به ضعف، عدم انعطاف و عدم تعادل مانع از ورزش و تحرك عملكردي مي شネد. آسيب هاي ارتوپديك و عدم تحرك به طور معني داري انعطاف را كاهش مي دهد.افزايش تنش وclonus،rom عملكردي و تعادل، وضعيت عضو را تحت تاثير قرار مي دهد. حملات ناگهاني بعداز ضربه مغزي شايع است. اگر عدم توانايي ها بر طرف نشود در مورد وضعيت ايمني نگراني وجود دارد و موقيت تمرين در تجهيزات بايد اصلاح شود ضعف، عدم انعطاف، يا كاهش حس ممكن است مانع از تحرك مستقلانه يا ورزش در حالت ايستاده را شود. دستگاه تمرينات با وزنه كمكي harness علي رغم ضعف و نبود انعطا ف اجازه ورزش در حالت ايستاده را مي دهد. خانواده يا جامعه و حمايت هاي اجتماعي ناكار آمد و ناكافي شركت در برنامه هاي ورزشي را محدود مي テند. بطور مثال شامل عدم دسترسي به حمل ونقل عمومي، حمايت هاي ناكافي و امكانات ورزشي.

مرکزپرستاری راهیان سلامت